کتاب 12 قانون برای زندگی خلاصه + نسخه صوتی و فایل PDF
- 24 دی 1402

نقل قول از نویسنده
خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. خودتان را فقط با دیروزِ خودتان مقایسه کنید.
جردن پیترسون

سه درس مهم از کتاب 12 قانون برای زندگی به انتخاب راه مدیران
کتاب 12 قانون برای زندگی درس اول: قبل از اینکه دنیا را قضاوت کنید، مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید
[box type=”info” align=”” class=”” width=””] برای خواندن ادامه این مقاله میبایست اشتراک الماسی تهیه کنید. این مطلب همچنین دارای فایل مقاله صوتی و PDF که فقط برای کاربران اشتراک الماسی قابل استفاده خواهد بود. بعد از خرید اشتراک الماسی راه مدیران به ده ها مقاله صوتی و PDF مطالب دیگر دسترسی خواهید داشت. [/box] [box type=”shadow” align=”aligncenter” class=”” width=””]
- جهل؛ مانند کودکی که از پذیرفتن واقعیت امتناع میورزد.
- لذت؛ مانند معتادی که غرق در تخیلات است.
- خودکشی.
- ادامه دادن؛ با وجود همه اتفاقات.
کتاب 12 قانون برای زندگی درس دوم: از خودتان همانطور مراقبت کنید که از عزیزانتان میکنید
تا به حال شده از پزشک نسخهای بگیرید و فکر کنید: “نه من این را لازم ندارم؟” بیش از یک سوم مردم این کار را به طور منظم انجام میدهند. به گفته پیترسون، اینکار نه هوشمندانه است و نه متکبرانه. این نوعی خودتنبیهی مخرب است. ما این کار را زیاد انجام میدهیم و در نتیجه، تمایل داریم از دیگران، بهتر از خودمان مراقبت کنیم. پیترسون این را نتیجه ناتوانی ما در کنار آمدن با جنون زندگی توصیف شده در بالا میداند. درست مانند آدم و حوا که باید از میوه ممنوعه دانش بخورند، ما نیز گاهی اوقات از جنبههای تاریک خود لذت میبریم و بنابراین احساس میکنیم که سزاوار مجازات هستیم. اما، به خاطر همان ناعادلانه بودن دنیا، همه ما از باغ عدن بیرون انداخته شدیم. مانند یین و یانگ، همه ما هم نور و هم تاریکی را در درون خود حمل میکنیم. یکی نمیتواند بدون دیگری وجود داشته باشد. این بدان معناست که به جای اینکه فقط به دنبال یکی از آنها برویم، باید به دنبال تعادل باشیم، به همین دلیل قانون دوم کتاب 12 قانون برای زندگی این است که از خود مانند عزیزی مراقبت کنید: کاری را انجام دهید که به نفع شماست، حتی اگر این کار شما را خوشحال نکند.کتاب 12 قانون برای زندگی درس سوم: به جای گشتن به دنبال خوشحالی از طریق لذت، از طریق فداکاری به دنبال معنا باشید
تعادل بین نور و تاریکی خود میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است لازم باشد در رختخواب بمانید تا سلامت خود را حفظ کنید، حتی اگر بخواهید کار کنید. در شرایط دیگر، ممکن است این تعادل به معنای ماندن تا دیر وقت در محل کار در روز جمعه باشد. اما در کل به نظر میرسد برای رسیدن به معنا باید فداکاری کنید. از طریق انتخاب لذت، شادی موقتی به دست خواهید آورد. پیترسون میگوید این تفکر یک مکانیسم مقابلهای عالی است، زیرا به شما کمک میکند زندگی خود را بین غرق شدن در لذت گرایی و بیش از حد منطقی بودن، متعادل کنید. البته همه فداکاریها باهم برابر نیستند. آنهایی که برای کسب سود شخصی انجام میدهید، مانند اضافه کار کردن برای پرداخت هزینه تعطیلات، معنای کمتری دارند نسبت به آن دسته از فداکاریهایی که برای کمک به دیگرن انجام میدهید، مانند اهدای خون؛ تا اینجا سه درس مهم از کتاب 12 قانون برای زندگی را با هم مرور کردیم. برای اینکه نکتهای ناگفته باقی نماند، نگاهی خواهیم داشت به 12 قانون مطرح شده در این کتاب.خلاصه 12 قانون برای زندگی
انسانها قوانین و محدودیتها را دوست ندارند. با این حال، ما در زندگی خود به ساختار نیاز داریم؛ که رسیدن به آن بدون قوانین غیرممکن است. قوانین نظم ایجاد میکنند و همکاری و روابط پایدار را تسهیل میدهند. بدون قوانین، هرج و مرج و عدم اطمینان حاکم خواهد شد. جوردن پیترسون معتقد است که راه زندگی آزاد و کامل این است که قوانینی را بپذیرید که به شما در انجام کارهای خوب در زندگی کمک میکنند.
او توضیح میدهد که خوب بودن تنها جلوگیری از بدی است، و قوانین خوبی که رنج انسان را کاهش میدهند به ما کمک میکنند زندگی بهتری داشته باشیم. بر همین اساس او کتاب 12 قانون برای زندگی را مینویسد که در این بخش به آنها خواهیم پرداخت.
قانون 1از کتاب 12 قانون برای زندگی: نوع ایستادن و نشستن خود را اصلاح کنید
همه حیوانات، از جمله انسانها، توسط سلسله مراتب سلطه و پاسخهای بیوشیمیایی غیرارادی کنترل میشوند. به عنوان مثال، خرچنگها برای فرمانروایی میجنگند. در طول یک رویارویی، دو خرچنگ اندازه یکدیگر را با اندازه بدن / چنگالهایشان و ترشحهای شیمیایی (که سلامتی، قدرت و خلق و خوی آنها را نشان میدهد) ارزیابی میکنند. خرچنگهای غالب سطوح سروتونین بالاتری دارند، اعتماد به نفس بیشتری را نشان میدهند، وضعیت بهتری داشته و میتوانند مدت طولانیتری بجنگند. یک خرچنگ آلفا معمولاً بدون حتی جنگیدن فیزیکی “پیروز” میشود.پس از هر رویارویی، مغز خرچنگها تغییر میکند – بازنده از درگیری بیشتر اجتناب میکند، در حالی که برنده اعتماد به نفس و سطوح سروتونین حتی بالاتری را به دست میآورد. الگوهای مشابهی را میتوان در گونههای حیوانی دیگر یافت – به طور کلی، حیوانات قویتر غذای بیشتری دریافت میکنند، خانههای بهتری دارند، رتبه اجتماعی بالاتر و جفتهای بهتری داشته و همکاری بیشتری از دیگران دریافت میکنند. این روش طبیعت برای توزیع منابع کمیاب است.
به همین ترتیب، انسانها هم یک حس تسلط در مغز خود دارند. نحوه درک ما از وضعیت اجتماعی / اقتصادی خود بر رفاه ما تأثیر میگذارد که وضعیت ما را در یک حلقه بازخورد مثبت تقویت میکند.
- افرادی با عزت نفس بالا احساس امنیت و اعتماد به نفس بیشتری میکنند که آنها را جذابتر و مورد احترامتر میکند. این موضوع همچنین بهرهوری و رفاه آنها را بیشتر تقویت میکند. سطوح سروتونین بالاتر با استقامت بیشتر، شادی، سلامتی، طول عمر، رفتار نوع دوستی و رهبری همراه است.
- از طرف دیگر، افرادی که عزت نفس پایینی دارند احساس ناامنی میکنند. آنها بیشتر مستعد استرس، پرش و واکنش هستند. آنها تصمیمات بد میگیرند و احترامی به دست نمیآورند، که عقده بازندهشان را تقویت میکند.
به طور خلاصه، درک ما از خودمان روی آنچه به دیگران منتق میکنیم هم تاثیر میگذارد. اگر به هر دلیلی احساس بازنده بودن میکنید، اولین قدم برای شکستن چرخه منفی این است که وضعیت خود را اصلاح کنید. کتاب 12 قانون برای زندگی این دو راهکار را برای نمونه ارائه میدهد.
خمیده راه رفتن را ترک کنید. این نوع زبان بدن شکست و پایین بودن مرتبه اجتماعی را نشان میدهد که باعث میشود دیگران با شما بد رفتار کنند و تصویر قدرتمندی از شما به نمایش گذاشته نشود.
- حالت بدن خود را اصلاح کنید: صاف بایستید، شانههای خود به عقب ببرید، صحبت کنید و با دیگران ارتباط چشمی برقرار نمایید. این کارها به شما و دیگران اعتماد به نفس میدهد. شما احساس بهتری خواهید داشت در نتیجه، دیگران به شما احترام بیشتری خواهند گذاشت.
قانون 2 از کتاب 12 قانون برای زندگی: جوری از خودتان مراقبت کنید که از دیگری میکنید
درباره این مورد کمی پیشتر توضیحاتی دادیم. ما از حیوانات خانگیمان بهتر از خودمان مراقبت میکنیم. وقتی حیوان خانگیمان بیمار است، به طور کامل دستورالعملهای مراقبتی و حرفهای پزشکش را دنبال میکنیم. با این حال، وقتی خودمان بیمار هستیم، داروهای خود را تا آخر نمیخوریم یا سر وقت آزمایشهای لازم را انجام نمیدهیم. این موضوعی است که باید برطرف شود.قانون 3 از کتاب 12 قانون برای زندگی: خود را با افرادی احاطه کنید که بهترینها را برای شما میخواهند
ما به میانگین افرادی تبدیل میشویم که بیشتر وقت خود را با آنها میگذرانیم. در جای اشتباه، میتوانیم به جنایتکار یا فردی افسرده تبدیل شویم. پس چرا با افرادی که ما را پایین میکشند نشست و برخاست کنیم؟ اگر با افرادی که مثبت، حمایت کننده و الهام بخش هستند وقت بگذرانید، احتمال بیشتری دارد که خودتان نیز اینگونه شوید. پس به دنبال افرادی باشید که اهداف و ارزشهای مشابهی با شما دارند و شما را به چالش میکشند.
قانون 4 از کتاب 12 قانون برای زندگی: خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. بهترین خودتان باشید
در دنیای امروزی که همه چیز شلوغ و پیشرفته به نظر میرسد، همیشه کسی وجود دارد که از شما بهتر است – خواه در ظاهر، ثروت، رتبه یا روابط باشد. مهم نیست که چه چیزی به دست آوردهاید، هنوز هم میتوانید در مقایسه با دیگران احساس حقارت کنید. به جای مقایسه خود با دیگران، روی بهبود خود تمرکز کنید. روی اهداف و آرزوهای خود متمرکز شوید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
قانون 5 از کتاب 12 قانون برای زندگی: به فرزندان خود بیاموزید که به قوانین جامعه پایبند باشند
کودکان با مهارتهای اجتماعی فوقالعاده متولد نمیشوند – آنها باید یاد بگیرند که جهان چگونه کار میکند و چگونه باید در یک جامعه انسانی زندگی کنند. والدینی که برای فرزندان خردسال خود مرزهای مشخصی تعیین نمیکنند در طولانی مدت به آنها آسیب میرسانند.
قانون 6: قبل از انتقاد از دیگران زندگی خود را سر و سامان بدهید
شکستها و رنجها در زندگی اجتناب ناپذیر هستند. برخی از افراد با انکار، درماندگی، خشم یا حتی انتقام (مثلاً نسل کشی) به این رنجها پاسخ میدهند. با این حال، دیگران با این دشواریها رشد میکنند – آنها با آنچه اتفاق افتاده آشتی کرده و خود را وقف ایجاد تغییری مثبت میکنند. احساسات خود را بپذیرید. مهم است که احساسات خود را در مورد شکست یا رنج که متحمل میشوید به آغوش بکشید. این احساسات طبیعی هستند و سرکوب آنها فقط باعث بدتر شدن آنها میشود. شاید لازم باشد از دیگران کمک بگیرید. صحبت کردن با یک دوست، عضو خانواده یا درمانگر میتواند به شما کمک کند تا احساسات خود را پردازش کنید و با شکست یا رنج خود کنار بیایید.
قانون 7از کتاب 12 قانون برای زندگی: روی یک هدف مهم تمرکز کنید، نه لذت فوری
ما میتوانیم از رنج به عنوان بهانه ای برای داشتن زندگی بی دغدغه در لحظه استفاده کنیم، یا میتوانیم کاری معنادار انجام دهیم تا رنج را به حداقل برسانیم. تمرکز بر یک هدف مهم و طولانیمدت، میتواند به شما کمک کند تا زندگی خود را متحول کنید. این کار میتواند به شما انگیزه دهد تا سخت کار کنید و به اهداف خود برسید. پس هدف خود را به طور واضح تعریف کنید تا بدانید که دقیقاً چه میخواهید به دست آورید.
قانون 8 از کتاب 12 قانون برای زندگی: حقیقت شخصی خود را پیدا و آن را زندگی کنید
همه ما مقصر دروغ گفتن به خود و دیگران هستیم. با خود فکر کنید که چرا دروغ میگوییم، چگونه در “یک زندگی دروغین” گیر میکنیم و معنای واقعی زندگی خود را به دست فراموشی میسپاریم. گاهی اوقات دروغ میگوییم تا از گفتن حقیقتی که ممکن است باعث درد یا ناراحتی دیگران یا خودمان شود، اجتناب کنیم. به عنوان مثال، ممکن است به دوست خود بگوییم که لباس جدید او زیبا به نظر میرسد، حتی اگر واقعاً اینطور نباشد. وقتی شروع به دروغ گفتن به خود و دیگران میکنیم، میتوانیم در یک چرخه معیوب گرفتار شویم. هرچه بیشتر دروغ بگوییم، بیشتر باید دروغ بگوییم تا داستان خود را حفظ کنیم. این میتواند منجر به یک زندگی پر از اضطراب و استرس شود.
وقتی دروغ میگوییم، از حقیقت خود دور میشویم. این میتواند منجر به از دست دادن معنا و هدف در زندگی شود. وقتی با حقیقت خود صادق نیستیم، نمیتوانیم به طور کامل خود را بشناسیم و به پتانسیل کامل خود برسیم. باید زمان بگذارید و با خود فکر کنید. چه چیزی برای شما مهم است؟ چه چیزی از زندگی میخواهید؟ همچنین باید به دنبال افرادی باشید که از شما حمایت میکنند و شما را تشویق میکنند تا صادق باشید. این افراد میتوانند به شما کمک کنند تا از حقیقت خود محافظت کرده و از افتادن در چرخه دروغ گفتن جلوگیری کنید.قانون 9 از کتاب 12 قانون برای زندگی: یاد بگیرید که شنونده خوبی باشید
مردم به گوش شنوا نیاز دارند. به عنوان یک شنونده خوب، میتوانید در حالی که به دیگران کمک میکنید تا مشکلات خود را حل کنند، از آنها یاد هم بگیرید. برای اینکه شنونده خوبی باشید باید به نشانههای غیرکلامی توجه کنید. زبان بدن، لحن صدا و تماس چشمی میتواند چیزهای زیادی در مورد احساسات و افکار شخص بگوید. همچنین لازم است سوال بپرسید. پرسیدن سوالات میتواند به شما کمک کند تا درک بهتری از آنچه طرف مقابل میگوید داشته باشید.
قانون 10 از کتاب 12 قانون برای زندگی: مشکل خود را به طور دقیق تعریف کنید تا قابل مدیریت باشد
ما از عمیق نگاه کردن به یک مشکل اجتناب میکنیم به این امید که آن مشکل خود به خود برطرف شود، اما اینکار تنها باعث میشود که شک و تردیدها و عدم قطعیتها انباشته شده و به شکستی فاجعه بار تبدیل شوند. درک و تعریف دقیق مشکل اولین قدم مهم در حل هر مشکلی است. وقتی مشکل خود را به طور دقیق تعریف میکنید، میتوانید آن را به اجزای کوچکتر و قابل مدیریت تر تقسیم کنید. این کار به شما کمک میکند تا راه حلهای ممکن را شناسایی کنید و برنامه ای برای حل مشکل ایجاد کنید.
قانون 11 از کتاب 12 قانون برای زندگی: بپذیرید که نابرابریها وجود دارند
برخی پست مدرنیستها استدلال میکنند که جنسیت به طور کامل یک ساخت اجتماعی یا ابزاری برای مردان برای سرکوب زنان است، و سلسله مراتبها توسط ثروتمندان برای استثمار فقرا ایجاد میشوند. جردن پیترسون با این ایده مخالف است. او معتقد است که واقعیت عینی وجود دارد و جنسیت و سلسله مراتبها بر اساس تفاوتهای واقعی بین افراد شکل میگیرند. پیترسون استدلال میکند که پذیرش نابرابریها ضروری است تا بتوانیم آنها را به طور موثر حل کنیم. او معتقد است که انکار نابرابریها میتواند منجر به خشونت و ناآرامی شود.
قانون 12 از کتاب 12 قانون برای زندگی: وقت بگذارید تا از چیزهای خوب زندگی قدردانی کنید
رنج اجتناب ناپذیر است و برخی افراد به نظر میرسد که زندگی بدتری نسبت به دیگران دارند. دختر پیترسون از آرتریت روماتوئید نوجوانانه نادر رنج میبرد و سالها درد مزمن را تحمل میکرد. قانون آخر کتاب 12 قانون برای زندگی به ما کمک میکند تا چیزها را از زاویهای متفاوت ببینیم و خوب و بد زندگی را متعادل کنیم تا زندگی ارزش زندگی کردن داشته باشد.