قانون «اوج-پایان»: ۳ اصل روانشناسی برای ثبت یک خاطره عالی در ۳۰ ثانیه پایانی تماس تلفنی
مقدمه: چرا بهترین تماسهای شما فراموش میشوند؟
شما یک مکالمه فروش تلفنی فوقالعاده را به پایان میرسانید. یک ارتباط عالی برقرار کردهاید، به تمام مخالفتها به شکلی درخشان پاسخ دادهاید و راهحل خود را به وضوح ارائه کردهاید. مشتری کاملاً راضی به نظر میرسد و با لحنی دوستانه خداحافظی میکنید. اما یک هفته بعد، وقتی برای پیگیری تماس میگیرید، به نظر میرسد مشتری به سختی شما را به یاد میآورد. تمام آن تلاش ۲۰ دقیقهای شما، به سادگی تبخیر شده است. مشکل از کجاست؟ مشکل در درک ما از «حافظه» است. دنیل کانمن (Daniel Kahneman)، برنده جایزه نوبل اقتصاد، با تحقیقی انقلابی نشان داد که مغز انسان، یک تجربه کامل را به یاد نمیآورد. این مفهوم که به «قانون اوج-پایان» (Peak-End Rule) معروف است، میگوید که ما کل یک تجربه را فقط بر اساس دو لحظه قضاوت میکنیم: شدیدترین لحظه احساسی (اوج) و لحظه پایانی آن. این یعنی یک کارشناس فروش تلفنی میتواند یک تماس ۲۰ دقیقهای عالی داشته باشد، اما اگر پایانبندی او ضعیف، مبهم یا فراموششدنی باشد، کل آن تجربه در ذهن مشتری به عنوان یک خاطره ضعیف ثبت میشود. این مقاله ۳ اصل روانشناختی دقیق را به شما میآموزد تا مطمئن شوید ۳۰ ثانیه پایانی تماس شما، یک شاهکار بهیادماندنی است.
اصل اول: «اوج» را مهندسی کنید (قبل از رسیدن به پایان)
«چگونه در میانه مکالمه، یک پرچم عاطفی در ذهن مشتری بکوبیم؟» اگرچه نام این قانون بر «پایان» تاکید دارد، اما بدون یک «اوج» قدرتمند، پایانبندی شما تاثیر چندانی نخواهد داشت. «اوج» همان لحظه «آها!» یا احساسیترین نقطه مکالمه است. یک فروشنده حرفهای، این لحظه را به شانس واگذار نمیکند، بلکه آن را آگاهانه خلق میکند. در آموزش فروش تلفنی، «اوج» میتواند یکی از این دو مورد باشد:
اوج منفی (حل درد): زمانی که مشتری عمیقترین درد یا مشکل خود را بیان میکند و شما دقیقاً نشان میدهید که چگونه راهحلتان آن درد را ریشهکن میکند.
مشتری: «ما هر هفته ساعتها وقت صرف ورود دستی اطلاعات میکنیم و این فاجعه است.»
فروشنده (خلق اوج): «پس شما میفرمایید که با راهکار ما، تیم شما میتواند به جای این کار خستهکننده، روی فروش واقعی تمرکز کند و این یعنی افزایش مستقیم درآمد. تصور کنید این زمان اضافه چه تاثیری در پایان ماه خواهد داشت.»
اوج مثبت (رسیدن به رویا): زمانی که شما منفعتی را به تصویر میکشید که مشتری حتی به آن فکر نکرده بود.
فروشنده (خلق اوج): «این سیستم نه تنها گزارشهای شما را خودکار میکند، بلکه به شما قدرتی میدهد که رفتار مشتریان خود را پیشبینی کنید. این یعنی شما همیشه یک قدم از رقبایتان جلوتر خواهید بود.»
این لحظه «اوج» مانند یک لنگر عاطفی عمل میکند. حالا مغز مشتری یک خاطره شدید و مثبت از شما دارد. وظیفه شما در ۳۰ ثانیه پایانی، تقویت همین خاطره است.
اصل دوم: پایانبندی شفاف (حذف ابهام، تزریق اطمینان)
«مغز از “حلقههای باز” متنفر است؛ تماس را با یک نقشه راه شفاف تمام کنید.» بزرگترین گناه در پایان یک تماس تلفنی، «ابهام» است. جملاتی مانند «خب، پس با هم در تماس باشیم» یا «منتظر خبرتان هستم» به معنای مرگ یک فروش است. مغز مشتری این ابهام را به عنوان یک کار ناتمام و استرسزا پردازش میکند و ترجیح میدهد آن را فراموش کند. پایانبندی شما باید شفاف، قاطع و سرشار از اطمینان باشد. بهترین راه برای این کار، استفاده از یک «خلاصه اجرایی» در ۳۰ ثانیه پایانی است.
پایانبندی ضعیف: «خیلی ممنون از وقتتون. امیدوارم توضیحاتم کامل بوده باشه. پس منتظر تماستون هستم.»
پایانبندی قدرتمند (بر اساس قانون اوج-پایان): «آقای احمدی، بسیار خوشحالم که توافق کردیم راهحل ما میتواند مشکل گزارشگیری شما را (اشاره به اوج) به طور کامل حل کند. طبق صحبتمان، قدم بعدی دقیقاً این است: من تا یک ساعت دیگر، پیشفاکتور و آن مطالعه موردی که قول دادم را برایتان ایمیل میکنم. شما تا فردا ظهر بررسی میکنید و برای جلسه کوتاه سهشنبه با تیم فنی هماهنگ میشوید. آیا این مورد تایید است؟»
این پایانبندی سه کار جادویی انجام میدهد: ۱) منفعت کلیدی (اوج) را یادآوری میکند. ۲) تمام ابهامات را از بین میبرد. ۳) با یک سوال بسته، یک تعهد کوچک از مشتری میگیرد. این متقاعدسازی تلفنی در بهترین شکل خود است.
اصل سوم: امضای عاطفی (آخرین احساس، ماندگارترین احساس است)
«در ۱۰ ثانیه آخر، منطق را رها کنید و بر احساس تمرکز کنید.» فرض کنیم اصل دوم (شفافیت) را اجرا کردید. حالا زمان اجرای اصل سوم در ۱۰ ثانیه آخر است. پس از اینکه مشتری قدمهای بعدی را تایید کرد، مکالمه را با یک لحن اداری و خشک تمام نکنید. شما باید یک «امضای عاطفی» مثبت از خود به جا بگذارید. این آخرین طعمی است که در ذهن مشتری باقی میماند. این کار فراتر از یک «ممنونم، خدانگهدار» ساده است. این باید شخصیسازی شده باشد.
پایانبندی خشک: «بسیار خب. پس طبق توافق، ایمیل را ارسال میکنم. روز خوش.»
پایانبندی با امضای عاطفی: «(پس از تایید مشتری) عالی. آقای احمدی، واقعاً از گفتگوی صریح و دقیقی که داشتیم لذت بردم. بینش شما در مورد فرآیندتان بسیار ارزشمند بود. مشتاقانه منتظر همکاری با شما هستم. روز فوقالعادهای داشته باشید.»
چرا این کار میکند؟
قدردانی شخصیشده: شما فقط از وقت او تشکر نکردید، بلکه از «بینش دقیق» او تشکر کردید. این به مشتری احساس ارزشمند بودن و هوشمند بودن میدهد.
اشتیاق واقعی: استفاده از کلماتی مانند «لذت بردم» و «مشتاقانه» نشاندهنده انرژی مثبت شماست.
تصویر نهایی: آخرین چیزی که مشتری از شما به یاد میآورد، صدای یک کارشناس فروش تلفنی مشتاق، محترم و حرفهای است که برای او ارزش قائل شده است.
این تصویر ذهنی مثبت، باعث میشود مشتری در تماس پیگیری شما، با اشتیاق پاسخ دهد.
نتیجهگیری: شما یک معمار خاطره هستید، نه یک اپراتور تماس
قانون «اوج-پایان» به ما یادآوری میکند که در فروش تلفنی، ما فقط اطلاعات را منتقل نمیکنیم؛ ما در حال ساختن «خاطره» هستیم. مشتری محصول شما را فراموش میکند، جزئیات قیمت را فراموش میکند، اما احساسی که در لحظه «اوج» و در لحظه «پایان» به او دادید را هرگز فراموش نخواهد کرد. یک پایانبندی ضعیف میتواند تمام زحمات شما را نابود کند، و یک پایانبندی قوی میتواند یک تماس متوسط را به یک خاطره عالی تبدیل کند. از امروز، ۳۰ ثانیه پایانی تماسهای خود را نه به عنوان خداحافظی، بلکه به عنوان مهمترین بخش متقاعدسازی تلفنی خود در نظر بگیرید. امروز در پایان تماسهای خود، چه «امضای عاطفی» مشخصی را به جا خواهید گذاشت تا مطمئن شوید مشتری شما را به خاطر میآورد؟
برای یادگیری عمیقتر اصول متقاعدسازی بر پایه مدلهای کلاسیک، میتوانید مقاله هنر متقاعدسازی را مطالعه کنید.
همچنین، برای تبدیل شدن به یک استاد در اصول متقاعدسازی، میتوانید با سری جدید دانشجویان ما در کارگاه متقاعدسازی پیشرفته همراه شوید.
برای دریافت نکات روزانه و هر تکنیک فروش تلفنی جدید، شبکه اجتماعی استاد بهزاد استقامت را دنبال کنید.
0 / 5. 0