15 اشتباه رایج که کارشناسان فروش حرفه‌ای هرگز مرتکب نمی‌شوند

اشتباه،کارشناسان فروش، کارشناس فروش، رایج

0
(0)

فهرست مقاله

۱۵ اشتباه رایج که کارشناسان فروش حرفه‌ای هرگز مرتکب نمی‌شوند

مقدمه: تفاوت میان یک فروشنده متوسط و یک ستاره فروش

در دنیای پررقابت و پویای فروش، مرز بین موفقیت متوسط و دستیابی به نتایج خارق‌العاده، اغلب باریک‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. این مرز، با مهارت‌ها، تکنیک‌ها و استراتژی‌هایی که به کار می‌بریم تعریف نمی‌شود، بلکه بیشتر توسط اشتباهاتی که هوشمندانه از آن‌ها دوری می‌کنیم، شکل می‌گیرد. بسیاری از کارشناسان فروش باانگیزه و بااستعداد، با وجود تلاش فراوان، در یک سطح مشخصی از عملکرد باقی می‌مانند. آن‌ها در چرخه‌ای از فعالیت‌های روزمره گرفتار می‌شوند و نمی‌دانند که چرا با وجود ساعت‌ها کار، به اهداف بزرگ خود نمی‌رسند. پاسخ، اغلب در خطاهای رایج و پنهانی نهفته است که مانند ترمزهای نامرئی، جلوی شتاب‌گیری آن‌ها را می‌گیرند.

این اشتباهات، از نحوه شروع یک مکالمه تلفنی گرفته تا شیوه پیگیری یک مشتری قدیمی، می‌توانند به تدریج اعتماد مشتری را از بین ببرند، زمان ارزشمند شما را تلف کنند و در نهایت، فروش‌های بالقوه را نابود سازند. در این مقاله جامع، ما به کالبدشکافی ۱۵ مورد از رایج‌ترین و مخرب‌ترین اشتباهات در دنیای فروش می‌پردازیم. هدف ما صرفاً لیست کردن این خطاها نیست؛ بلکه می‌خواهیم با درک ریشه‌های روانشناسی آن‌ها، ارائه مثال‌های ملموس و پیشنهاد راهکارهای عملی، به شما کمک کنیم تا این موانع را برای همیشه از مسیر حرفه‌ای خود حذف کنید. شناسایی و اصلاح این خطاها، می‌تواند به تنهایی فروش شما را متحول کرده و شما را در مسیر تبدیل شدن به یک کارشناس فروش حرفه‌ای، مشاور و بی‌رقیب قرار دهد.

 

اشتباه اول: بیشتر صحبت کردن، کمتر گوش دادن

این گناه کبیره در دنیای فروش است. فروشنده مبتدی با این تصور غلط وارد مکالمه می‌شود که وظیفه‌اش ارائه یک سخنرانی بی‌نقص و جامع درباره محصول است. او با هیجان شروع به لیست کردن تمام ویژگی‌ها، مشخصات فنی و مزایای محصول خود می‌کند، بدون اینکه حتی یک لحظه به طرف مقابل اجازه صحبت بدهد. اما چرا این رویکرد اشتباه است؟ زیرا فروش یک مونولوگ نیست، یک دیالوگ است. وقتی شما تمام مدت صحبت می‌کنید، دو پیام منفی به مشتری ارسال می‌کنید: اول اینکه «نیازهای تو برای من مهم نیست» و دوم اینکه «من فقط می‌خواهم محصولم را بفروشم». این رویکرد مشتری را در موضع دفاعی قرار می‌دهد.

راه حل: قدرت را در سکوت پیدا کنید و به یک شنونده فعال تبدیل شوید. گوش دادن فعال یعنی:

  • سوالات باز بپرسید: به جای سوالاتی که جوابشان “بله” یا “خیر” است، بپرسید: “در حال حاضر بزرگ‌ترین چالشی که با آن روبرو هستید چیست؟” یا “در یک راه‌حل ایده‌آل، چه مواردی برای شما بیشترین اهمیت را دارد؟”
  • حرف مشتری را خلاصه و تکرار کنید: پس از صحبت مشتری، بگویید: “پس اگر درست متوجه شده باشم، شما به دنبال راهی هستید که…”. این کار نشان می‌دهد که شما واقعاً گوش داده‌اید و به شما فرصت می‌دهد تا مطمئن شوید که مشکل را درست فهمیده‌اید.
  • به لحن و احساسات توجه کنید: در فروش تلفنی، لحن صدای مشتری (تردید، هیجان، نگرانی) اطلاعات زیادی به شما می‌دهد. به این سرنخ‌های غیرکلامی توجه کنید.

یک کارشناس فروش حرفه‌ای می‌داند که باید ۸۰٪ زمان مکالمه را به گوش دادن و ۲۰٪ را به صحبت کردن اختصاص دهد. با این کار، شما از یک فروشنده به یک مشاور قابل اعتماد تبدیل می‌شوید.

 

اشتباه دوم: عدم تحقیق کافی درباره مشتری

شروع یک تماس تلفنی یا جلسه حضوری بدون هیچ‌گونه اطلاعات قبلی درباره مشتری بالقوه، یک بی‌احترامی بزرگ و نشانه عدم حرفه‌ای بودن است. این کار مانند این است که یک پزشک بدون خواندن پرونده پزشکی بیمار، شروع به معاینه او کند. مشتریان امروزی انتظار دارند شما حداقل اطلاعات اولیه را درباره کسب‌وکار، صنعت و نقش آن‌ها داشته باشید. یک تماس سرد و کاملاً ناآگاهانه، فوراً این حس را منتقل می‌کند که مشتری برای شما فقط یک شماره در یک لیست بلندبالاست.

راه حل: قبل از هر تماس، حداقل ۱۰ تا ۱۵ دقیقه را به تحقیق اختصاص دهید.

  • وب‌سایت شرکت را بررسی کنید: بخش‌های “درباره ما”، “محصولات/خدمات” و “اخبار” را مطالعه کنید تا با حوزه فعالیت و موفقیت‌های اخیرشان آشنا شوید.
  • پروفایل لینکدین را ببینید: هم پروفایل شرکت و هم پروفایل فردی که با او صحبت می‌کنید را بررسی کنید. به نقش، سابقه کاری و فعالیت‌های اخیر او توجه کنید. شاید یک نقطه مشترک یا علاقه مشترک پیدا کنید.
  • یک جستجوی سریع در گوگل انجام دهید: آیا شرکت اخیراً در اخبار بوده است؟ آیا مقاله یا مصاحبه‌ای از مدیران آن منتشر شده؟

مثال عملی: به جای شروع تماس با “سلام، من از شرکت X تماس می‌گیرم…”، بگویید: “سلام آقای/خانم Y، من از شرکت X تماس می‌گیرم. تبریک میگم بابت مقاله جالبی که اخیراً در مورد [موضوع] منتشر کردید. بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم و به همین دلیل فکر کردم تماس با شما می‌تونه مفید باشه.” این شروع، فوراً شما را از ۹۹٪ فروشندگان دیگر متمایز می‌کند.

 

اشتباه سوم: تمرکز بر ویژگی‌ها به جای مزایا (Features vs. Benefits)

این یکی از ظریف‌ترین و در عین حال رایج‌ترین اشتباهات است. فروشندگان اغلب عاشق محصول خود هستند و دوست دارند درباره تمام ویژگی‌های فنی و پیچیده آن صحبت کنند. “این ماشین یک موتور ۲.۵ لیتری توربوشارژ دارد.” یا “این نرم‌افزار با پایتون نوشته شده و از هوش مصنوعی استفاده می‌کند.” اما مشتری چه می‌شنود؟ کلمات تخصصی و نامفهوم. مشتری به ویژگی‌ها (Features) اهمیتی نمی‌دهد؛ او به مزایا (Benefits) و نتایج (Outcomes) اهمیت می‌دهد. او می‌خواهد بداند این ویژگی‌ها چه سودی برای او دارند و کدام مشکل از زندگی یا کسب‌وکارش را حل می‌کنند.

راه حل: یاد بگیرید که زبان ویژگی‌ها را به زبان مزایا ترجمه کنید. از فرمول ساده “این محصول [ویژگی X] را دارد، که به شما این امکان را می‌دهد تا [مزیت Y] را به دست آورید و در نتیجه [نتیجه نهایی Z] را تجربه کنید.” استفاده کنید.

  • ویژگی: “این جاروبرقی یک باتری لیتیوم-یون دارد.”
  • ترجمه به مزیت: “این جاروبرقی به لطف باتری لیتیوم-یون، با یک بار شارژ تا ۶۰ دقیقه کار می‌کند (مزیت)، بنابراین شما می‌توانید تمام خانه را بدون نیاز به شارژ مجدد و وقفه تمیز کنید (نتیجه نهایی).”
  • ویژگی: “این دوره آموزشی شامل ویدیوهای ضبط شده است.”
  • ترجمه به مزیت: “این دوره شامل ویدیوهای ضبط شده است (ویژگی)، که به شما این امکان را می‌دهد تا هر زمان و هر مکانی که راحت هستید آموزش ببینید (مزیت)، و در نتیجه می‌توانید یادگیری را به سادگی با برنامه کاری شلوغ خود هماهنگ کنید (نتیجه نهایی).”

همیشه از خود بپرسید: “خب که چی؟” این سوال به شما کمک می‌کند تا از ویژگی به مزیت برسید.

 

اشتباه چهارم: نداشتن هدف مشخص برای هر تماس

“فقط زنگ زدم حالتون رو بپرسم و ببینم در چه حالید!” این جمله شاید برای یک دوست مناسب باشد، اما برای یک کارشناس فروش حرفه‌ای، یک اشتباه بزرگ است. هر تعاملی که با مشتری دارید، از اولین تماس سرد گرفته تا ایمیل پیگیری، باید یک هدف مشخص و قابل اندازه‌گیری داشته باشد. بدون هدف، مکالمات شما بی‌نتیجه، پراکنده و تلف‌کننده وقت خواهند بود. شما نمی‌دانید چه زمانی باید مکالمه را به سمت جلو هدایت کنید و در نهایت، هر دو طرف با احساس اتلاف وقت، تماس را به پایان می‌رسانند.

راه حل: قبل از برداشتن تلفن یا نوشتن ایمیل، از خود بپرسید: “من دقیقاً می‌خواهم با این تعامل به چه چیزی برسم؟” یک هدف اصلی (Primary Goal) و یک هدف جایگزین (Secondary Goal) تعریف کنید.

  • هدف اصلی: ممکن است هدف اصلی شما “تنظیم یک جلسه دمو به مدت ۳۰ دقیقه برای هفته آینده” باشد. تمام مکالمه شما باید حول رسیدن به این هدف بچرخد.
  • هدف جایگزین: اگر مشتری برای جلسه دمو آماده نبود، هدف جایگزین شما چه خواهد بود؟ شاید “دریافت ایمیل فرد تصمیم‌گیرنده اصلی در دپارتمان فنی” یا “ارسال یک مطالعه موردی مرتبط و گرفتن اجازه برای پیگیری در دو هفته آینده”.

داشتن هدف به شما نقشه راه می‌دهد، به مکالمه‌تان ساختار می‌بخشد و به شما کمک می‌کند تا کنترل فرآیند فروش را در دست داشته باشید.

 

اشتباه پنجم: ترس از پرسیدن سوالات کلیدی

بسیاری از فروشندگان مانند کارآگاهانی هستند که از پرسیدن سوالات مهم می‌ترسند. آن‌ها نگرانند که مبادا مشتری را ناراحت کنند، فضول به نظر برسند یا با پاسخ منفی روبرو شوند. بنابراین، از پرسیدن سوالات حیاتی در مورد بودجه، فرآیند تصمیم‌گیری، زمان‌بندی و مشکلات اصلی کسب‌وکار طفره می‌روند. نتیجه چیست؟ آن‌ها ساعت‌ها و حتی هفته‌ها برای یک سرنخ وقت می‌گذارند که از همان ابتدا مشخص بوده که صلاحیت لازم برای خرید را ندارد. این کار بزرگترین منبع اتلاف وقت در فروش است.

راه حل: شجاع باشید و سوالات صلاحیت‌سنجی را با هوشمندی بپرسید. هدف شما بازجویی نیست، بلکه درک عمیق موقعیت مشتری برای کمک بهتر به اوست. از چارچوب‌هایی مانند BANT استفاده کنید:

  • بودجه (Budget): “معمولاً برای حل چنین چالش‌هایی چه محدوده‌ی بودجه‌ای در نظر می‌گیرید؟”
  • اختیار (Authority): “علاوه بر شما، چه افراد دیگری در فرآیند تصمیم‌گیری برای این خرید نقش دارند؟”
  • نیاز (Need): “حل کردن این مشکل در سه ماه آینده چقدر برای شما اولویت دارد؟ اگر حل نشود چه اتفاقی می‌افتد؟”
  • زمان‌بندی (Timeline): “برنامه شما برای پیاده‌سازی یک راه‌حل جدید چه زمانی است؟”

پرسیدن این سوالات در مراحل اولیه، به شما کمک می‌کند تا روی سرنخ‌هایی تمرکز کنید که واقعاً پتانسیل تبدیل شدن به مشتری را دارند.
حتما، با کمال میل. در ادامه، بخش دوم و پایانی مقاله جامع «۱۵ اشتباه رایج کارشناسان فروش» ارائه می‌شود.

 

اشتباه ششم: ارائه راه حل قبل از تشخیص کامل مشکل

این اشتباه بسیار رایج و مخرب است و می‌توان آن را “سندروم پزشک عجول” نامید. تصور کنید به پزشک مراجعه می‌کنید و قبل از اینکه فرصت کنید علائم خود را کامل توضیح دهید، او یک نسخه برای شما می‌نویسد. چه حسی پیدا می‌کنید؟ قطعاً به تخصص و دقت او شک خواهید کرد. در فروش نیز دقیقاً همین‌طور است. بسیاری از فروشندگان به محض شنیدن یک کلمه کلیدی از سمت مشتری (مثلاً “هزینه” یا “سرعت”)، فوراً به سراغ معرفی محصول خود می‌روند و می‌گویند: “آهان! محصول ما دقیقاً همین مشکل را حل می‌کند!” این کار نه تنها غیرحرفه‌ای است، بلکه نشان می‌دهد شما به دنبال حل مشکل واقعی مشتری نیستید، بلکه فقط به دنبال فروش محصول خود هستید.

راه حل: فرآیند فروش را مانند یک معاینه پزشکی ببینید. وظیفه شما در تماس‌های اولیه، “تشخیص” (Diagnosis) است، نه “تجویز” (Prescription).

  • فاز کشف (Discovery Phase) را جدی بگیرید: بخش عمده‌ای از اولین مکالمه شما باید به پرسیدن سوالات عمیق و لایه‌لایه اختصاص یابد. از تکنیک “پنج چرا” استفاده کنید تا به ریشه اصلی مشکل برسید.
  • صبور باشید: در برابر وسوسه معرفی فوری محصول مقاومت کنید. به خودتان قول دهید تا زمانی که مشکل را به طور کامل درک نکرده‌اید و آن را با کلمات خودتان برای مشتری خلاصه نکرده‌اید، هیچ راه‌حلی ارائه ندهید.
  • با کسب اجازه، راه‌حل را معرفی کنید: پس از تشخیص کامل، بگویید: “با توجه به توضیحاتی که دادید، به نظر می‌رسه که ما می‌تونیم در زمینه [مشکل اصلی] به شما کمک کنیم. اجازه هست چند دقیقه در این مورد توضیح بدم؟” این کار کنترل را به مشتری می‌دهد و او را پذیرای شنیدن راه‌حل شما می‌کند.

 

اشتباه هفتم: برخورد تدافعی با اعتراضات مشتری

“قیمت شما خیلی بالاست!”، “ما از یک شرکت دیگر خدمات می‌گیریم.”، “الان نیازی نداریم.” شنیدن این جملات برای هر فروشنده‌ای دشوار است. واکنش طبیعی و غریزی، گرفتن حالت تدافعی و شروع به بحث کردن با مشتری است. “نه! قیمت ما بالا نیست، چون کیفیت ما خیلی بهتره!” این رویکرد یک اشتباه بزرگ است، زیرا مکالمه را به یک میدان جنگ تبدیل می‌کند که در آن یک طرف باید برنده و دیگری بازنده شود. در این جنگ، شما همیشه بازنده خواهید بود، حتی اگر در بحث پیروز شوید.

راه حل: اعتراض مشتری را یک حمله شخصی تلقی نکنید. آن را به عنوان یک “درخواست برای اطلاعات بیشتر” ببینید. وقتی مشتری اعتراض می‌کند، در واقع می‌گوید: “من هنوز قانع نشده‌ام. لطفاً به من کمک کن تا ارزش واقعی پیشنهاد تو را درک کنم.” از یک چارچوب مدیریت اعتراض مانند LAER (Listen, Acknowledge, Explore, Respond) استفاده کنید.

  • گوش دهید (Listen): اجازه دهید مشتری اعتراض خود را کامل بیان کند. حرف او را قطع نکنید.
  • تصدیق کنید (Acknowledge): با همدلی نشان دهید که نگرانی او را درک می‌کنید. “کاملاً درک می‌کنم که چرا قیمت برای شما یک فاکتور مهم است.”
  • کاوش کنید (Explore): با پرسیدن سوال، ریشه اعتراض را پیدا کنید. “ممکنه بپرسم قیمت ما رو با چه چیزی مقایسه می‌کنید؟” یا “اگر قیمت مسئله‌ای نبود، آیا این راه‌حل می‌توانست مشکل شما را برطرف کند؟”
  • پاسخ دهید (Respond): حالا که مشکل اصلی را فهمیده‌اید، پاسخ خود را بر اساس آن تنظیم کنید و ارزش پیشنهادی خود را مجدداً ارائه دهید.

اشتباه هشتم: تسلیم شدن پس از اولین “نه”

آمارها به وضوح نشان می‌دهند که حدود ۸۰٪ از فروش‌ها نیازمند حداقل ۵ بار پیگیری هستند، در حالی که نزدیک به نیمی از فروشندگان پس از اولین “نه” مشتری، سرنخ را برای همیشه رها می‌کنند. این یعنی حجم عظیمی از پول و فرصت روی میز باقی می‌ماند، فقط به دلیل عدم استقامت. یک “نه” اولیه به ندرت به معنای “هرگز” است. اغلب به این معناست: “نه در حال حاضر”، “نه با این اطلاعات”، یا “نه تا زمانی که به تو اعتماد کنم”. فروشنده‌های مبتدی این “نه” را شخصی تلقی کرده و دلسرد می‌شوند، اما حرفه‌ای‌ها آن را بخشی طبیعی از فرآیند می‌دانند.

راه حل: یک استراتژی پیگیری هوشمندانه و چندکاناله ایجاد کنید. هدف، آزار دادن مشتری نیست، بلکه حفظ ارتباط و ارائه ارزش در طول زمان است.

  • یک برنامه پیگیری (Cadence) تعریف کنید: برای مثال، یک برنامه ۳۰ روزه: روز اول (تماس)، روز سوم (ایمیل با یک مقاله مفید)، روز هفتم (پیام در لینکدین)، روز پانزدهم (تماس با یک اطلاعات جدید یا پیشنهاد ویژه)، روز سی‌ام (ایمیل پیگیری نهایی).
  • در هر تماس، ارزش جدیدی اضافه کنید: به جای تکرار جمله “خواستم پیگیری کنم…”، با یک ایده جدید، یک مطالعه موردی مرتبط یا یک خبر جالب از صنعت آن‌ها تماس بگیرید.
  • ذهنیت خود را تغییر دهید: هر “نه” شما را یک قدم به “بله” بعدی نزدیک‌تر می‌کند. هر تماس ناموفق، یک فرصت یادگیری برای بهبود رویکرد شما در تماس بعدی است.

 

اشتباه نهم: عدم استفاده از یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)

در عصر دیجیتال امروز، مدیریت کردن فرآیند فروش با استفاده از دفترچه یادداشت، حافظه شخصی یا حتی فایل‌های اکسل، مانند تلاش برای ساختن یک آسمان‌خراش با ابزارهای باغبانی است. این روش‌ها شاید برای ۵ یا ۱۰ مشتری جواب بدهند، اما با افزایش تعداد سرنخ‌ها، به سرعت منجر به فراموشی، بی‌نظمی و از دست رفتن فرصت‌های طلایی می‌شوند. به یاد نیاوردن تاریخ دقیق آخرین تماس یا جزئیات مهم مکالمه قبلی، شما را در چشم مشتری غیرحرفه‌ای جلوه می‌دهد.

راه حل: استفاده از یک نرم‌افزار CRM (Customer Relationship Management) را یک سرمایه‌گذاری ضروری بدانید، نه یک هزینه اضافی. یک CRM به شما قدرت‌های فوق‌العاده‌ای می‌دهد:

  • حافظه بی‌نقص: تمام اطلاعات مشتری، تاریخچه تعاملات، ایمیل‌ها و یادداشت‌ها در یک مکان امن و قابل جستجو ثبت می‌شود.
  • اتوماسیون یادآوری‌ها: می‌توانید برای تمام پیگیری‌های آینده خود یادآور تنظیم کنید تا دیگر هرگز یک تماس مهم را فراموش نکنید.
  • مدیریت قیف فروش (Pipeline): به صورت بصری می‌بینید که هر مشتری در کدام مرحله از فرآیند فروش قرار دارد و می‌توانید پیش‌بینی دقیق‌تری از فروش ماهانه خود داشته باشید.
  • تحلیل داده‌ها: متوجه می‌شوید که کدام کانال‌ها بهترین سرنخ‌ها را برای شما ایجاد می‌کنند و می‌توانید استراتژی خود را بر اساس داده‌های واقعی بهینه کنید.

 

اشتباه دهم: صحبت کردن با لحن رباتیک و یکنواخت

این اشتباه به خصوص در فروش تلفنی مرگبار است. وقتی مشتری نمی‌تواند شما را ببیند، صدای شما به تنها ابزار شما برای انتقال انرژی، اعتماد و احساسات تبدیل می‌شود. اگر صدای شما بی‌روح، خسته، بی‌تفاوت یا یکنواخت باشد، مغز مشتری به طور ناخودآگاه این پیام را دریافت می‌کند که “این فرد به من و مشکلم اهمیتی نمی‌دهد”. حتی اگر بهترین کلمات را به کار ببرید، لحن اشتباه می‌تواند تمام تلاش‌های شما را بی‌اثر کند.

راه حل: روی “کیفیت صوتی” خود کار کنید. صدای شما یک ابزار موسیقی است؛ نواختن آن را یاد بگیرید.

  • بایستید و لبخند بزنید: هنگام تماس‌های مهم، از جای خود بلند شوید. این کار به تنفس شما عمق می‌دهد و به صدایتان انرژی می‌بخشد. همچنین، لبخند بزنید. مشتری لبخند شما را نمی‌بیند، اما تأثیر مثبت آن را در گرمای صدای شما “می‌شنود”.
  • صدای خود را ضبط کنید: یک مکالمه فرضی را با گوشی خود ضبط کنید و به آن گوش دهید. آیا خودتان حاضر بودید از چنین فردی خرید کنید؟ از تنوع در آهنگ، سرعت و حجم صدای خود استفاده کنید.
  • از کلمات پرکننده پرهیز کنید: از به کار بردن زیاد کلماتی مانند “اوممم”، “در واقع”، “خب” خودداری کنید. سکوت کوتاه، بسیار قدرتمندتر از این کلمات است.

 

اشتباه یازدهم: نپرسیدن از مشتری برای نهایی کردن فروش (Closing)

این یکی از بزرگ‌ترین پارادوکس‌های فروش است. فروشنده ساعت‌ها وقت می‌گذارد، تحقیق می‌کند، رابطه می‌سازد، محصول را به بهترین شکل معرفی می‌کند و به تمام اعتراضات پاسخ می‌دهد، اما در لحظه سرنوشت‌ساز، از ترس شنیدن “نه”، از درخواست مستقیم برای فروش خودداری می‌کند. او مکالمه را با جمله‌ای ضعیف مانند “خب… پس اگر سوالی داشتید با من در تماس باشید” به پایان می‌رساند و امید دارد که مشتری خودش برای خرید پیش‌قدم شود. این اتفاق به ندرت می‌افتد.

راه حل: درخواست برای فروش را به عنوان مرحله‌ای طبیعی و منطقی از یک مکالمه مفید ببینید. اگر شما واقعاً باور دارید که محصولتان مشکل مشتری را حل می‌کند، وظیفه شماست که او را برای برداشتن قدم بعدی راهنمایی کنید.

  • از بستن آزمایشی (Trial Close) استفاده کنید: در طول مکالمه بپرسید: “بر اساس چیزهایی که تا الان صحبت کردیم، این راه‌حل چطور به نظر می‌رسه؟” پاسخ مشتری به شما نشان می‌دهد که آیا برای درخواست نهایی آماده است یا نه.
  • درخواست مستقیم و واضح داشته باشید: “بسیار خب، با توجه به اینکه این راه‌حل دقیقاً همان چیزی است که به دنبالش بودید، قدم بعدی برای شروع همکاری ما این است که… موافقید؟”
  • تکنیک انتخاب را به کار ببرید: به جای سوال “بله یا خیر”، یک انتخاب بین دو “بله” به مشتری بدهید. “تمایل دارید با پلن ماهانه شروع کنیم یا سالانه که ۲۰٪ هم تخفیف دارد؟”

 

اشتباه دوازدهم: قول دادن بیش از حد توان

در اوج هیجان برای بستن یک قرارداد، وسوسه دادن قول‌هایی که می‌دانید محصول یا شرکت شما قادر به انجام آن نیست، بسیار زیاد است. “بله، حتماً این ویژگی را تا هفته آینده برای شما اضافه می‌کنیم!” در حالی که می‌دانید این کار ماه‌ها زمان می‌برد. این اشتباه مانند یک بمب ساعتی است. شاید در کوتاه‌مدت باعث یک فروش شود، اما در بلندمدت، اعتبار شما و برند شرکت را نابود می‌کند. یک مشتری ناراضی، تجربه بد خود را با افراد بسیار بیشتری نسبت به یک مشتری راضی به اشتراک می‌گذارد.

راه حل: اصل “کمتر قول بده، بیشتر عمل کن” (Under-promise and Over-deliver) را سرلوحه کار خود قرار دهید.

  • صادق و شفاف باشید: اگر محصول شما قابلیتی را ندارد، به راحتی بگویید. “در حال حاضر این قابلیت را نداریم، اما در نقشه راه سه ماهه آینده ما قرار دارد.” صداقت، اعتماد می‌سازد.
  • انتظارات را مدیریت کنید: از همان ابتدا، به وضوح مشخص کنید که مشتری چه چیزی را دریافت خواهد کرد و در چه زمانی. این کار از سوءتفاهم‌های بعدی جلوگیری می‌کند.
  • روی نقاط قوت واقعی خود تمرکز کنید: به جای اختراع قابلیت‌های خیالی، روی برجسته کردن ارزش‌ها و نقاط قوت واقعی که محصول شما ارائه می‌دهد، تمرکز کنید.

 

اشتباه سیزدهم: عدم پیگیری پس از فروش

بسیاری از فروشندگان به محض دریافت پول و امضای قرارداد، مشتری را به حال خود رها کرده و با تمام سرعت به سراغ سرنخ بعدی می‌روند. آن‌ها فکر می‌کنند کارشان تمام شده است. این یک دیدگاه کوتاه‌مدت و بسیار اشتباه است. فرآیند فروش با امضای قرارداد تمام نمی‌شود، بلکه تازه وارد مرحله جدیدی به نام “حفظ و رشد مشتری” می‌شود. عدم پیگیری پس از فروش، می‌تواند باعث ایجاد “پشیمانی خریدار” (Buyer’s Remorse) شده و فرصت‌های طلایی برای فروش مجدد (Up-selling) و فروش مکمل (Cross-selling) را از بین ببرد.

راه حل: یک برنامه ساده برای ارتباط پس از فروش داشته باشید.

  • ایمیل تشکر (۲۴ ساعت پس از خرید): یک ایمیل شخصی کوتاه برای تشکر از اعتماد مشتری و ارائه اطلاعات تماس برای پشتیبانی.
  • تماس بررسی (یک هفته پس از تحویل/راه‌اندازی): یک تماس کوتاه برای پرسیدن “همه چیز خوب پیش میره؟ آیا سوال یا مشکلی وجود داره؟” این تماس ساده نشان می‌دهد که شما به موفقیت مشتری اهمیت می‌دهید.
  • ارتباط ارزشمند (یک ماه پس از خرید): یک مقاله مفید، یک خبر مرتبط یا یک نکته کاربردی برای مشتری ارسال کنید تا نشان دهید که هنوز به فکر او هستید.

به یاد داشته باشید، حفظ یک مشتری فعلی، ۵ تا ۱۰ برابر کم‌هزینه‌تر از جذب یک مشتری جدید است.

 

اشتباه چهاردهم: عدم درخواست ارجاع (Referral)

مشتریان راضی، بزرگترین و دست‌نخورده‌ترین معدن طلای شما برای یافتن مشتریان جدید و باکیفیت هستند. یک سرنخی که از طریق معرفی یک مشتری راضی به دست می‌آید، با اعتماد بسیار بالاتری وارد مکالمه می‌شود و احتمال تبدیل شدن آن به مراتب بیشتر است. با این حال، اکثر فروشندگان هرگز به طور سیستماتیک از مشتریان خود درخواست ارجاع نمی‌کنند. آن‌ها یا خجالت می‌کشند، یا فراموش می‌کنند، یا فکر می‌کنند که مشتری باید خودش این کار را انجام دهد.

راه حل: درخواست ارجاع را به بخشی ثابت از فرآیند فروش خود تبدیل کنید.

  • زمان مناسب را انتخاب کنید: بهترین زمان برای درخواست، درست بعد از آن است که مشتری از محصول یا خدمات شما ابراز رضایت کامل کرده است.
  • مستقیم و ساده درخواست کنید: لازم نیست پیچیده‌اش کنید. بگویید: “بسیار خوشحالم که از نتایج راضی هستید. ما بخش بزرگی از کسب‌وکارمان را از طریق مشتریان فوق‌العاده‌ای مثل شما به دست می‌آوریم. آیا ممکن است یک یا دو نفر از همکاران یا دوستانتان را در شبکه خود بشناسید که فکر می‌کنید می‌توانند از خدمات ما بهره‌مند شوند؟”
  • کار را برایشان آسان کنید: می‌توانید یک متن ایمیل آماده برایشان بفرستید تا به راحتی برای دیگران ارسال کنند.

 

اشتباه پانزدهم: توقف یادگیری و آموزش

خطرناک‌ترین اشتباهی که یک کارشناس فروش می‌تواند مرتکب شود، این است که به این باور برسد که “من همه چیز را بلدم”. بازار، فناوری، رفتار مشتریان و تکنیک‌های فروش با سرعت سرسام‌آوری در حال تغییر هستند. رویکردی که پنج سال پیش جواب می‌داد، امروز ممکن است کاملاً منسوخ شده باشد. فروشنده‌ای که از یادگیری دست می‌کشد، در واقع به استقبال شکست می‌رود. رضایت از وضعیت موجود و عدم تمایل به رشد، بزرگترین دشمن موفقیت بلندمدت است.

راه حل: یک “ذهنیت رشد” (Growth Mindset) را در خود پرورش دهید و به یک یادگیرنده مادام‌العمر تبدیل شوید.

  • برنامه توسعه فردی داشته باشید: هر هفته زمانی را به یادگیری اختصاص دهید. این می‌تواند شامل خواندن یک فصل از یک کتاب فروش، گوش دادن به یک پادکست تخصصی در مسیر رفت‌وآمد، یا تماشای ویدیوهای آموزشی از رهبران صنعت باشد.
  • از بهترین‌ها بیاموزید: با موفق‌ترین فروشندگان شرکت خود وقت بگذرانید. از آن‌ها بخواهید اجازه دهند در تماس‌هایشان حضور داشته باشید. از آن‌ها سوال بپرسید و الگوبرداری کنید.
  • در دوره‌های آموزشی سرمایه‌گذاری کنید: از شرکت خود بخواهید شما را در دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی معتبر ثبت‌نام کند. این یک سرمایه‌گذاری مستقیم روی بزرگترین دارایی شرکت، یعنی شماست.

 

نتیجه‌گیری: از شناخت اشتباه تا ساختن موفقیت

مسیر تبدیل شدن به یک کارشناس فروش نخبه و سطح بالا، یک فرآیند دائمی و بی‌پایان از خودآگاهی، یادگیری، اجرا و اصلاح است. این لیست ۱۵ تایی را به عنوان یک چک‌لیست برای ارزیابی عملکرد خود ببینید. آن را نه به عنوان لیستی از ضعف‌ها، بلکه به عنوان یک نقشه راه دقیق برای رشد در نظر بگیرید. از خودتان بپرسید کدام یک از این اشتباهات، حتی به میزان کم، در فرآیند کاری شما وجود دارد؟ همین هفته، یک مورد را انتخاب کنید و تمام تمرکز خود را روی اصلاح آن بگذارید. سپس به سراغ مورد بعدی بروید. با حذف سیستماتیک این موانع از مسیر خود، نه تنها شاهد افزایش چشمگیر در نتایج فروش خود خواهید بود، بلکه اعتماد به نفس، رضایت شغلی و اعتبار حرفه‌ای شما نیز به سطح جدیدی ارتقا پیدا خواهد کرد. به یاد داشته باشید، موفقیت در فروش یک مقصد نیست، بلکه یک سفر هیجان‌انگیز برای تبدیل شدن به بهترین نسخه از خودتان است.

اگر به دنبال مطالب بیشتر در این زمینه هستید، می‌توانید راهنمای جامع کارشناس فروش: از شغل تا استخدام و پیشرفت حرفه‌ای راه مدیران را مطالعه کنید و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

همچنین می‌توانید با مراجعه به سایت و شرکت در دوره رازهای پنهان فروش، تبدیل به فروشنده‌ای حرفه‌ای و بدون چالش شوید.

برای آموزش‌ها و نکات بیشتر، شبکه اجتماعی استاد بهزاد استقامت را دنبال کنید.

0 / 5. 0

دانلود PDF مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ورود | ثبت نام
شماره موبایل خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال شده است.
کد تایید از طریق بازوی "رمز یکبار مصرف (OTP)" در پیام رسان بله برای شما ارسال شد"
برای دریافت کد تایید، شماره زیر را با موبایل خود به صورت رایگان شماره گیری کنید"
تا لحظاتی دیگر برای اعلام کد تایید با شما تماس خواهیم گرفت
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال شده است.
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد

02191010363

تماس های میلیاردی

ایبوک متقاعد سازی در 7 ثانیه

  • لینک دانلود به تلفن همراه شما ارسال می شود