خلاصه کتاب سختی کارهای سخت + نسخه صوتی و PDF
- 22 بهمن 1402

اکثر کتابهای مدیریت روی انجام صحیح کارها تمرکز می کنند، در حالیکه نویسنده کتاب سختی کارهای سخت در مورد اینکه بعد از اشتباه کردن چه باید بکنید صحبت می کند. از نظر او دوره بعد از مرتکب شدن هر خطایی، می تواند محیطی عالی برای رشد شما باشد.
بن هورویتز، همبنیانگذار یکی از استارتاپهای سیلیکون ولی، در شرکتهایی مانند نتاسکیپ، AOL و هیولِت پِکارد به سمتهای ارشد داشته است. او از سنین پایین در معرض دیدگاههای مختلف جهان قرار گرفته که دور از انتظار هم نبوده است، چرا که والدین و پدربزرگ و مادربزرگ او کمونیستهای معتقدی بودند. نگاه کردن به جهان از طریق لنزهای مختلف به او کمک کرد تا یاد بگیرد چگونه حقایق را از ادراکات جدا کند. این توانایی زمانی که خودش به یک کارآفرین تبدیل شد، ارزش بالایی پیدا کرد. با وجود چالشهای بسیار، هورویتز به رفتاری منصفانه با کارمندان و گفتن حقیقت به آنها اعتقاد داشت. او میدانست که وظیفه یک کارآفرین این است که محصول مناسب را کشف کند. حالا هوروویتز به خاطر تخصص مدیریتی خود که از طریق کتابها و سخنرانیهایش به اشتراک میگذارد، به خوبی در سطح دنیا شناخته شده و کتاب سختی کارهای سخت قابل توجهترین کتاب اوست. اگر فرصت مطالعه نسخه کامل این کتاب را ندارید با خلاصه راه مدیران از این کتاب همراه باشید تا نکات مهم آن را مرور کنیم.نقل قول از نویسنده
در دنیای پرهیاهوی کارآفرینی، بسیاری به دنبال رسیدن به قلههای موفقیت هستند. اما این مسیر هموار نیست و چالشهای گوناگونی دارد. کتاب سختی کارهای سخت اثر بن هوروویتز، دریچهای به سوی این چالشها و راهکارهای عبور از آنها میگشاید. به رسم همیشه راه مدیران قبل از اینکه به سراغ جزئیات تکنیکها و نکات مهم مطرح شده در این کتاب برویم نگاهی خواهیم داشت به سه درس کلیدی که پس از خواندن این کتاب می گیرید.اگر می خواهید موفق باشید باید یاد بگیرید که با ناراحتی، راحت باشید. شما نمی توانید به همه چیز اهمیت بدهید. باید یاد بگیرید که چه چیزهایی را رها کنید.
بن هوروویتز

3 درس مهم از کتاب سختی کارهای سخت به انتخاب راه مدیران
- مدیرعامل باید در هنگام بروز مشکلات پیشقدم شود و شفافسازی کند.
- دو نوع مدیرعامل وجود دارد.
- مدیرعاملهای عالی باید با شرایط ناخوشایند راحت باشند.
درس اول: مدیرعامل باید اولین نفری باشد که هنگام بحران شفافسازی می کند.
آیا تا به حال در جایی کار کردهاید که پر از شایعه و خبرپراکنی باشد؟ این اتفاق ممکن است به دلیل سیاست پنهانکاری بوده باشد. بسیاری از شرکتها سعی میکنند بحرانها یا اشتباهات را پنهان کنند تا بتوانند آنها را به صورت مخفیانه حل کنند. آن هم در حالی که کارکنان فکر میکنند همه چیز عالی و طبق روال پیش می رود. این رویکرد به دو دلیل اشتباه است:- اطلاعات مربوط به بحرانها همیشه به بیرون درز میکند، بنابراین کارکنانتان بالاخره متوجه خواهند شد.
- با تلاش برای حل مشکل به تنهایی و به صورت مخفیانه، نمی توانید از منابع لازم بهره ببرید.
درس دوم: دو نوع مدیرعامل وجود دارد
هوروویتز دو تمایز جالب برای دسته بندی مدیرعاملها قائل میشود. دسته اول، مدیرعاملهای استراتژیک، افراد دوراندیشی هستند که در پیدا کردن مسیر مناسب شرکت، عالی عمل میکنند. آنها عاشق تصمیمگیریهای استراتژیکاند و در صورت نیاز نمیترسند شرکت را تغییر دهند. بیل گیتس مثال خوبی از این دسته است. مدیرعاملهای دسته دوم اجرای کارها و مدیریت را به تحقیق و تصمیمگیری ترجیح میدهند. این مدیران اهل عمل، عاشق پیادهسازی، هدایت تیم و انجام کارها هستند. برای اینکه یک شرکت واقعاً بدرخشد، مدیرعامل آن باید به اندازه کافی از ویژگیهای هر دو گروه برخوردار باشد. پس مطمئن شوید که بخشی را که در آن مهارت ندارید یاد بگیرید یا حداقل افراد مناسب را برای آن کار جذب کنید.درس سوم: راز موفقیت یک مدیرعامل عالی، راحت بودن با ناراحتی است
به عنوان یک مدیرعامل، شما همیشه مسئول همه چیز هستید، چه محصول جدیدی که شکست خورده چه دعوای دو کارمند سر آخرین تکه کیک. پس بهتر است به “راحت نبودن” عادت کنید. چون احتمالاً برای مدت طولانی (یا به عبارت دقیقتر، همیشه) در این حالت خواهید بود. کار مدیرعامل از بسیاری جهات غیرطبیعی است و اغلب باید خلاف غرایز خود عمل کنید، بنابراین یکی از بهترین کارهایی که میتوانید انجام دهید تمرین خروج از منطقه امن خود قبل از مواجهه با مشکلات است. بیرون منطقه امن است که جادوی واقعی اتفاق میافتد.خلاصه کتاب سختی کارهای سخت زیر ذرهبین
با توجه به اینکه نکات مطرح شده در این کتاب بسیار بیشتر از سه موردی است که تا اینجا بیان شد، می خواهیم در ادامه با جزئیات بیشتری به توضیحات و موارد گفته شده در کتاب سختی کارهای سخت بپردازیم. همچنان با راه مدیران همراه باشید.توضیحهای جایگزین، دیدگاه تازهای ارائه میدهند
تا زمانی که تلاش نکنید کسی یا چیزی را بشناسید، در واقع هیچ چیزی نمی دانید. هیچ میانبری برای کسب دانش وجود ندارد و معمولاً هم از طریق تجربه شخصی به دست می آید. پیروی از کلیشهها و تکیه بر راههای میانبر می تواند از ندانستن هم بدتر باشد.
باید یاد بگیریم واقعیتها را از تصورات خود جدا کنیم. یکی از راههای انجام این کار، جستجوی روایتها و توضیحات جایگزین ناشی از دیدگاههای کاملاً متفاوت است. جستجو برای این دیدگاههای متضاد، پتانسیل بازگرداندن زندگی به شما و نیروی کارتان را دارد. این همان روشی است که هوروویتز پس از بزرگ شدن در یک خانواده کمونیست اتخاذ کرد. هوروویتز به جای پذیرش این جهانبینی، به دنبال یک دیدگاه کاملاً متفاوت رفت. و این آغاز سفر او برای تبدیل شدن به یک سرمایه گذار خطرپذیر بود.
دوستان واقعی شما را همراهی خواهند کرد
مهمترین قانون برای جذب سرمایه خصوصی، بررسی بازار است. شما فقط به یک سرمایهگذار نیاز دارید که به شما بگوید بله. هیچ نگران نباشید اگر 30 نفر دیگر نه گفتهاند.
راهاندازی یک استارتاپ دو احساس را درگیر میکند: شادی و وحشت. شما به دوستانی در زندگی خود نیاز دارید که در عبور از هر دو این احساسات شدید به شما کمک کنند. دو دسته از دوستان می توانند در این شرایط به شما کمک کنند:
کسانی که می توانید زمانی که اتفاق خوبی می افتد با آنها تماس بگیرید و آنها هم پابهپای شما ذوق کنند. و کسانی که می توانید زمانی که اوضاع به طرز وحشتناکی اشتباه پیش می رود با آنها تماس بگیرید و مطمئن باشید که درکتان می کنند.
اگر می خواهید این دوستان را حفظ کنید، باید با آنها خوب رفتار کنید. حتی اگر دوستانتان شما را ترک کنند، باز هم باید با آنها خوب رفتار کنید. اگر با افرادی که شما را ترک می کنند منصفانه رفتار نکنید، کسانی که می مانند دیگر به شما اعتماد نخواهند کرد.
شکست و نوآوری، کلیدهای پیشرفت
برای اطمینان از پیشرفت شرکت خود، دو راه پیش روی شماست: یکی اینکه از شکستهای خود بیاموزید و دیگری اینکه با ارائه راهحلهای نوآورانه آنچه مشتریان از شما می خواهند را به ایشان بدهید.
از شکستها بیاموزید
گاهی تنها راه بقا این است که جسورانه به دنبال شکست بروید. اینکار به شما کمک خواهد کرد تا سریعتر یاد بگیرید و بدانید که برای موفقیت چه کارهایی لازم است انجام دهید.
برای جلوگیری از تاخیر در تحویل پروژهها، باید این رویکرد را در تمام کارمندان خود نهادینه کنید. تقریباً همیشه تاخیر در تحویل پروژهها در سازمانهای بزرگ به خاطر اشتباهات فردی است، اگر این رویکرد در کل سازمان شما اجرا شود، کمتر با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهید کرد.
آنچه مشتری نیاز دارد را ایجاد کنید
مشتریان درک درست و کاملی از آنچه مورد نیازشان است ندارند. خواستههای فعلی آنها بر اساس تجربه قبلیشان با محصولات موجود شکل گرفته است. ساختن محصول مناسب برای مشتریان وظیفه شماست. این مسئولیت را بر دوش مشتریان خود نگذارید.
کارآفرینان و مبتکران با دیدگاههای نوآورانه خود می توانند تمام احتمالات را در نظر بگیرند، از جمله مواردی فراتر از ترندهای فعلی بازار یا بازخوردهای مشتری. آنها می توانند محصولاتی را تصور و ایجاد کنند که مشتریان ممکن است به آنها نیاز داشته باشند اما هنوز آن را به زبان نیاوردهاند.
برای موفقیت در این حوزه، به ترکیبی از دانش (درک بازار، فناوری و رفتار مشتری)، مهارت (توانایی طراحی و توسعه محصولات جدید) و شجاعت (تمایل به ریسک پذیری و تلاش برای چیز جدید) نیاز دارید.
گاهی اوقات مهمترین فرصتها در جاهایی نهفته شدهاند که در حال حاضر بهشان توجهی نمی شود. کارآفرینان و نوآوران باید نه تنها بر آنچه در حال حاضر انجام می دهند، بلکه بر آنچه انجام نمی دهند نیز متمرکز باشند.
یک مدیرعامل نباید با احتمالات قمار کند
هوروویتز با مثال شخصی خود از کسبوکارش، LoudCloud، نشان میدهد که در زمان فروپاشی چگونه باید واکنش نشان داد. هنگامی که احتمال نجات پیدا کردن LoudCloud کم بود، یکی از اعضای هیئت مدیره به او توصیه کرد در صورت ورشکستگی، یک طرح اضطراری تهیه کند. هوروویتز هرگز این کار را انجام نداد. او متوجه شد که اگر چنین کند، شرکت ورشکست خواهد شد، زیرا احتمال وقوع آن بیشتر میشود. هورویتز راه دیگری پیدا کرد و شرکت را نجات داد. مدیران نباید با احتمالات قمار کنند. وقتی در حال ساختن یک شرکت هستید، باید به این باور داشته باشید که پاسخی برای مشکلی که با آن روبرو هستید وجود دارد. به احتمال پیدا کردن آن پاسخ توجه نکنید، فقط آن را پیدا کنید. برای مقابله با چالشهای منحصربهفردی که با آنها روبرو هستید، هیچ فرمول کاملی وجود ندارد. تمرکز کردن و پیدا کردن بهترین حرکت زمانی که به نظر میرسد دیگر هیچ شانسی برای ادامه وجود ندارد، برای موفقیت یک مدیرعامل حیاتی است. وقتی همه چیز به طرز غیرقابل تحملی پیچیده میشود چند کار میتوانید انجام دهید:“گاهی اوقات یک سازمان به راهحل نیاز ندارد، بلکه فقط نیاز به شفافیت دارد.”
بن هورویتز
- تمام مشکلات سازمان را روی دوش خود نگذارید. هر مشکلی که پیش روی شماست می تواند با کمک افراد دیگر، آسانتر حل شود.
- شفاف باشید. مطمئن شوید که افراد می توانند اطلاعات و ایدههای غیررسمی را آزادانه بیان کنند. از این رویکرد قدیمی فاصله بگیرید که کارمندان نباید هیچ مشکلی را با شما مطرح کنند مگر اینکه راهحلی برای آن در نظر داشته باشند. اجازه بدهید محیط امنی در کسب و کار شما ایجاد شود.
- در برخی مواقع مجبور خواهید شد تعدیل نیرو انجام دهید. با تمرکز بر آینده شرکت به جای گذشته آن، ذهن خود را آماده کنید و این کار را به موقع انجام دهید. اگر قبل از اجرای تصمیم شما چیزی به بیرون درز کند، مجموعه کاملاً جدیدی از مسائل برایتان ایجاد خواهد شد. کار درست را انجام دهید.
- با صراحت در مورد دلیل نیاز به تعدیل نیرو صحبت کنید. اگر این تصمیم به دلیل عدم دستیابی به اهداف شرکت گرفته شده است، شکست را بپذیرید. برای تقویت اعتماد به نفس کسانی که هنوز در شرکت هستند، لازم است در دسترس و حاضر باشید.
مدیران عامل دوران صلح در مقابل مدیران عامل دوران جنگ
برای اینکه یک مدیرعامل خوب باشید، باید بتوانید هر دو رویکرد دوران صلح و دوران جنگ را بشناسید و بدانید چه زمانی باید کدام نقش را بازی کنید. وقتی شرکتی در دوران صلح و آرامش به سر می برد از رقبا پیشی گرفته و بازار آن در حال رشد است. در دوران جنگ، کسب و کار به طرق مختلف مانند رقابت، تغییر بازار، مسائل تامین یا چالشهای بزرگ دیگر، مورد تهدید قرار می گیرد. تفاوتهای عمدهای بین یک مدیرعامل دوران صلح و یک مدیرعامل دوران جنگ وجود دارد. برخی از این موارد عبارتند از:- مدیرعامل دوران صلح می داند که پیروی از پروتکلها راه رسیدن به موفقیت است. مدیرعامل دوران جنگ اما برای پیروزی قوانین را زیر پا می گذارد.
- مدیرعامل دوران صلح بر تصویر بزرگتر تمرکز می کند و به افراد این امکان را می دهد تا تصمیمات کوچک بگیرند. مدیرعامل دوران جنگ خود را با کوچکترین جزئیات درگیر می کند، به خصوص اگر آنها با هدف اصلی تداخل داشته باشند.
- مدیرعامل دوران صلح همیشه برای شرایط غیرمترقبه برنامه ریزی می کند. مدیرعامل دوران جنگ می داند که گاهی باید همه چیز را به خطر انداخت.
- مدیرعامل دوران صلح سعی می کند از کلمات رکیک اجتناب کند. مدیرعامل دوران جنگ گاهی اوقات به عمد از کلمات رکیک استفاده می کند.
- مدیرعامل دوران صلح به دنبال گسترش بازار است. مدیرعامل دوران جنگ می خواهد برنده بازار باشد.
- مدیرعامل دوران صلح انحراف از برنامه را تحمل می کند، مشروط بر اینکه با تلاش و خلاقیت همراه باشد. مدیرعامل دوران جنگ هیچ تغییری را تحمل نمی کند.
- مدیرعامل دوران صلح صدایش را بلند نمی کند. مدیرعامل دوران جنگ به ندرت با صدای معمولی صحبت می کند.
- مدیرعامل دوران صلح برای به حداقل رساندن درگیری تلاش می کند. مدیرعامل دوران جنگ آن را افزایش می دهد.
- مدیرعامل دوران صلح اهداف جسورانه ای تعیین می کند. مدیرعامل دوران جنگ آنقدر مشغول مبارزه با دشمن است که فرصت خواندن کتاب در مورد بهترین شیوههای مدیریت را ندارد.
- مدیرعامل دوران صلح برای اطمینان از رضایت و توسعه شغلی، کارمندان خود را آموزش می دهد. مدیرعامل دوران جنگ کارمندان خود را آموزش می دهد تا در مواجهه با مشکلات شکست نخورند.
چرا کتاب سختی کارهای سخت را بخوانیم؟
کتاب سختی کارهای سخت اثر بن هورویتز، بنیانگذار و مدیرعامل سابق LoudCloud، به عنوان یک راهنمای عملی برای رهبری و مدیریت شرکتهای نوپا شناخته شده است. این کتاب به دلیل ارائه تجارب واقعی و صریح هورویتز در مورد چالشهای راه اندازی و اداره یک شرکت، مورد تحسین بسیاری از کارآفرینان و مدیران قرار گرفته است. هورویتز در این کتاب تجارب خود را در مورد چالشهای مختلفی که در طول مسیر کارآفرینی خود با آنها روبرو شده است، به اشتراک می گذارد. این تجارب شامل مواردی مانند جذب سرمایه، توسعه محصول، بازاریابی، فروش و مدیریت تیم می باشد. خوانندگان می توانند از تجارب هورویتز درس بگیرند و از اشتباهات مشابه او در مسیر خود اجتناب کنند. این کتاب همچنین به خوانندگان کمک می کند تا درک عمیقتری از دنیای کارآفرینی و چالشهای منحصر به فرد آن به دست آورند. هورویتز در مورد موضوعاتی مانند فرهنگ سازمانی، رقابت، ریسک پذیری و نوآوری صحبت می کند. کتاب سختی کارهای سخت توسعه مهارتهای رهبری را یاد میدهد و درباره موضوعاتی مانند تصمیم گیری، حل مسئله، انگیزه دادن به تیم و ایجاد اعتماد میگوید. این کتاب شامل داستانهای واقعی از کارآفرینان و مدیران دیگر است. این داستانها به خوانندگان کمک می کند تا چالشهای کارآفرینی را از دیدگاههای مختلف ببینند و از تجارب دیگران درس بگیرند. هورویتز با به اشتراک گذاشتن داستان موفقیت خود، به خوانندگان نشان می دهد که با سخت کوشی و عزم راسخ می توان به اهداف خود دست یافت.کتاب سختی کارهای سخت برای چه کسانی مناسب است؟
- کارآفرینان و بنیانگذاران شرکتهای نوپا: این کتاب می تواند به کارآفرینان و بنیانگذاران شرکتهای نوپا در غلبه بر چالشهای راه اندازی و اداره یک شرکت کمک کند.
- مدیران و رهبران: این کتاب می تواند در توسعه مهارتهای رهبری و بهبود عملکرد موثر باشد.
- هر کسی که به دنیای کارآفرینی علاقهمند است