مشتری «نه» میگوید؟ با این ۴ تکنیک روانشناسی، مشتریان سرسخت و مردد را متقاعد کنید
مقدمه: وقتی فروشندههای معمولی تسلیم میشوند، حرفهایها شروع میکنند
در دنیای فروش، لحظهای وجود دارد که فروشندگان متوسط را از حرفهایها جدا میکند. آن لحظه، شنیدن یک “نه” قاطع، یک “علاقهای ندارم” بیتفاوت، یا مواجهه با یک سکوت سرد از طرف یک مشتری سخت یا مشتری مردد است. در این نقطه، فروشنده متوسط دلسرد شده، آن را یک شکست شخصی تلقی کرده و با گفتن “ممنون از وقت شما”، سرنخ را برای همیشه رها میکند. اما فروشنده حرفهای، این لحظه را نه به عنوان پایان، بلکه به عنوان آغاز واقعی فرآیند متقاعدسازی میبیند.
مشتریان سرسخت یا مردد، لزوماً مشتریان بدی نیستند. آنها اغلب افراد باهوش، تحلیلگر یا بسیار پرمشغلهای هستند که در گذشته تجربههای بدی با فروشندگان دیگر داشتهاند و یک دیوار دفاعی مستحکم به دور خود کشیدهاند. تلاش برای شکستن این دیوار با فشار بیشتر، ارائه اطلاعات منطقی تکراری یا اصرار بیمورد، مانند تلاش برای شکستن یک قفل با چکش است؛ تنها نتیجه آن، تخریب کامل فرصت است. کلید موفقیت در متقاعد کردن مشتری سخت، استفاده از ابزارهای ظریفتر و هوشمندانهتر است.
این مقاله، جعبه ابزار شما برای این موقعیتهای چالشبرانگیز است. ما قصد نداریم ترفندهای کلیشهای را تکرار کنیم. بلکه میخواهیم به سراغ ۴ تکنیک روانشناسی فروش پیشرفته و اثباتشده برویم که به شما کمک میکنند تا از گارد دفاعی مشتری عبور کرده، مقاومت او را به گفتگو تبدیل کنید و تردید او را به اعتماد مبدل سازید. این تکنیکها به شما یاد میدهند که چگونه با هوش هیجانی و استراتژی، بازی را به نفع خود تغییر دهید و معاملاتی را ببندید که دیگران آنها را غیرممکن میدانستند.
تکنیک اول: بازتعریف قاب ذهنی (Reframing) – تغییر زمین بازی به نفع شما
یکی از دلایل اصلی مقاومت یک مشتری سخت، “قاب ذهنی” یا فریمی است که او از پیش برای مکالمه شما تعیین کرده است. این قابها معمولاً منفی هستند: “این یک هزینه اضافی است”، “همه فروشندهها به دنبال منافع خودشان هستند”، “این هم یک محصول دیگر مثل بقیه است”. تا زمانی که شما در این قاب ذهنی بازی کنید، همیشه بازنده خواهید بود. وظیفه شما به عنوان یک متخصص، شکستن این قاب و ایجاد یک قاب جدید و قدرتمندتر است. این تکنیک روانشناسی فروش، هنر “بازتعریف” نام دارد.
چگونه قاب ذهنی را تغییر دهیم؟
- از “هزینه” به “سرمایهگذاری”:
یک مشتری مردد اغلب روی “قیمت” محصول شما تمرکز میکند. با او در مورد قیمت بحث نکنید. در عوض، قاب را به سمت “هزینه عدم اقدام” (Cost of Inaction) تغییر دهید.- اشتباه: “محصول ما گران نیست، چون کیفیت بالایی دارد.”
- صحیح: “کاملاً درک میکنم که این یک سرمایهگذاری قابل توجه است. اما اجازه دهید سوالی بپرسم: مشکلی که در حال حاضر با آن روبرو هستید، اگر حل نشود، ماهانه چقدر برای شما هزینه دارد؟ (از نظر اتلاف وقت کارمندان، از دست دادن مشتریان، یا هزینههای اضافی)”
این رویکرد، قیمت محصول شما را در کنار یک هزینه بسیار بزرگتر و جاری قرار میدهد و آن را به یک راهحل منطقی برای جلوگیری از ضرر تبدیل میکند. این یک تکنیک روانشناسی فروش بسیار موثر برای متقاعد کردن مشتری سخت است.
- از “محصول” به “نتیجه”:
مشتریان، محصول شما را نمیخرند؛ آنها نتیجه و تحولی که محصول شما ایجاد میکند را میخرند. به جای صحبت در مورد ویژگیهای فنی، در مورد “وضعیت آینده” صحبت کنید.- اشتباه: “نرمافزار ما قابلیت گزارشدهی خودکار دارد.”
- صحیح: “تصور کنید شش ماه دیگر، تیم شما به جای صرف ساعتها برای تهیه گزارشهای دستی، آن زمان را صرف صحبت با مشتریان جدید میکند. این چه تأثیری بر درآمد پایان سال شما خواهد داشت؟”
این تکنیک روانشناسی فروش به مشتری مردد کمک میکند تا از جزئیات فنی فراتر رفته و ارزش واقعی و بلندمدت را ببیند.
تکنیک دوم: ممیزی اتهامات (The Accusation Audit™) – خلع سلاح کردن مشتری با صداقت افراطی
این یک تکنیک روانشناسی فروش بسیار پیشرفته و قدرتمند است که توسط کریس واس، مذاکرهکننده ارشد سابق FBI، معرفی شده است. یک مشتری سخت یا بدبین، معمولاً با لیستی از فرضیات و اتهامات منفی در مورد شما وارد مکالمه میشود: “این فروشنده قرار است وقتم را تلف کند”، “او به مشکلات واقعی من اهمیتی نمیدهد”، “قرار است به من فشار بیاورد تا چیزی را بخرم که نیاز ندارم”. ممیزی اتهامات، یعنی شما قبل از اینکه مشتری این اتهامات را بیان کند، خودتان آنها را با صدای بلند به زبان میآورید.
چرا این تکنیک جادو میکند؟
این کار یک “شکستن الگوی” بسیار قوی است. وقتی شما تمام افکار منفی مشتری را پیشبینی کرده و با شجاعت بیان میکنید، اتفاقات زیر رخ میدهد:
- شما او را خلع سلاح میکنید: شما تمام “مهمات” او را از دستش خارج میکنید. او دیگر نمیتواند از این افکار به عنوان یک سپر دفاعی استفاده کند.
- شما همدلی خود را نشان میدهید: این کار نشان میدهد که شما وضعیت او را کاملاً درک میکنید و میدانید که او احتمالاً تجربههای بدی در گذشته داشته است.
- شما اعتماد ایجاد میکنید: این سطح از صداقت و خودآگاهی، شما را از ۹۹٪ فروشندگان دیگر متمایز کرده و به شما اعتبار میبخشد.
چگونه این کار را انجام دهیم؟
در ابتدای مکالمه، پس از یک معرفی کوتاه، میتوانید بگویید:
“آقای/خانم مشتری، میدانم که سرتان شلوغ است و احتمالاً با خودتان فکر میکنید، ‘عالی شد، یک تماس فروش دیگر که قرار است وقتم را بگیرد’. شاید حتی احساس کنید که من قرار است بدون توجه به نیازهای واقعی شما، فقط در مورد محصول خودم صحبت کنم.”
پس از بیان این جملات، سکوت کنید. در اکثر مواقع، مشتری با شنیدن این جملات غافلگیر شده و با لحنی آرامتر پاسخ میدهد: “خب نه دقیقاً، ولی بفرمایید…” شما با این کار، تمام انرژی منفی را از مکالمه خارج کرده و فضایی برای یک گفتگوی صادقانه ایجاد کردهاید. این یکی از بهترین روشها برای متقاعد کردن مشتری سخت از همان لحظه اول است.
تکنیک سوم: سوال «چگونه از من انتظار دارید؟» – وادار کردن مشتری به حل مشکل شما
گاهی اوقات، یک مشتری سخت یا یک مذاکرهکننده حرفهای، یک درخواست غیرمنطقی یا یک پیشنهاد بسیار پایین را روی میز میگذارد. واکنش غریزی بسیاری از فروشندگان، مخالفت مستقیم (“این غیرممکن است!”) یا ارائه یک پیشنهاد متقابل است. اما یک تکنیک روانشناسی فروش بسیار مؤثرتر، وادار کردن مشتری به دیدن مسئله از دیدگاه شما و شرکت در فرآیند حل مشکل است.
چگونه این کار را انجام دهیم؟
وقتی با یک درخواست غیرمنطقی روبرو میشوید، با لحنی آرام، محترمانه و کنجکاو (نه تهاجمی)، یکی از این سوالات را بپرسید:
- “چگونه از من انتظار دارید که این پیشنهاد را قبول کنم؟” (How am I supposed to do that?)
- “این یک پیشنهاد بسیار جالب است. چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم در حالی که برای سایر مشتریانمان که هزینه کامل را پرداخت کردهاند، منصفانه باشد؟”
- “چگونه میتوانیم با بودجهای که شما در نظر دارید، به آن سطح از کیفیتی که انتظارش را دارید، برسیم؟”
چرا این تکنیک مؤثر است؟
- این یک “نه” محترمانه است: شما به صورت مستقیم مخالفت نمیکنید، اما به وضوح نشان میدهید که پیشنهاد او قابل پذیرش نیست.
- این بار حل مشکل را به دوش او میاندازد: شما با این سوال، او را از موضع یک “مخالف” به موضع یک “شریک حل مسئله” دعوت میکنید. این کار او را وادار میکند تا به محدودیتها و واقعیتهای شما فکر کند.
- اغلب منجر به تعدیل پیشنهاد میشود: در بسیاری از موارد، مشتری پس از شنیدن این سوال، متوجه غیرمنطقی بودن درخواست خود شده و پیشنهاد منصفانهتری را ارائه میدهد. این تکنیک برای متقاعد کردن مشتری سخت در مذاکرات قیمت، بسیار کارآمد است.
تکنیک چهارم: بازتعریف انتخاب نهایی – دو راهی بین “درد” و “درمان”
یک مشتری مردد، اغلب فرآیند تصمیمگیری را به صورت یک انتخاب چندگزینهای میبیند: “آیا از شرکت شما بخرم؟ یا از رقیبتان؟ یا اصلاً هیچ کاری نکنم و وضعیت فعلی را ادامه دهم؟” در این میان، گزینه “هیچ کاری نکردن” اغلب آسانترین و کمدردسرترین انتخاب به نظر میرسد. وظیفه شما به عنوان یک فروشنده حرفهای، بازتعریف این انتخاب است.
شما باید به مشتری کمک کنید تا بفهمد که “هیچ کاری نکردن”، یک انتخاب خنثی و بدون هزینه نیست. این انتخاب، به معنای ادامه دادن به “درد” و مشکلی است که در حال حاضر با آن روبرو است. این تکنیک روانشناسی فروش، بر روی افزایش هزینه درکشده از وضعیت فعلی تمرکز دارد.
چگونه این کار را انجام دهیم؟
با استفاده از اطلاعاتی که در مرحله کشف نیاز به دست آوردهاید، انتخاب نهایی را برای مشتری بازسازی کنید.
“آقای/خانم مشتری، پس با توجه به صحبتهایمان، ما الان در یک دوراهی هستیم. راه اول این است که با پیادهسازی این سیستم، فرآیند گزارشدهی تیم شما را خودکار کرده و آن ۱۰ ساعت کاری که گفتید هر هفته هدر میرود را به تیمتان بازگردانیم. راه دوم این است که همه چیز به شکل فعلی باقی بماند و تیم شما همچنان هر ماه ۴۰ ساعت زمان ارزشمند را صرف کاری کند که یک نرمافزار میتواند در چند دقیقه انجام دهد. با در نظر گرفتن اهداف شما برای افزایش بهرهوری در این فصل، کدام یک از این دو راه منطقیتر به نظر میرسد؟”
این رویکرد، انتخاب را از “من در برابر رقیب” به “درمان در برابر درد” تغییر میدهد. این کار، متقاعد کردن مشتری مردد را بسیار آسانتر میکند، زیرا به او کمک میکند تا هزینه واقعی تعلل و عدم تصمیمگیری را ببیند.
نتیجهگیری: از تقابل تا تفاهم
متقاعد کردن مشتری سخت یا مشتری مردد، یک نبرد اراده نیست که در آن، هرکس که سرسختتر باشد، برنده میشود. این یک فرآیند هوشمندانه و مبتنی بر همدلی است که در آن، شما از یک “فروشنده” به یک “روانشناس کسبوکار” تبدیل میشوید. به جای فشار آوردن، شما راه را باز میکنید. به جای بحث کردن، شما سوال میپرسید. و به جای تمرکز بر روی محصول خود، شما بر روی مشکل و آینده بهتر مشتری تمرکز میکنید.
با به کارگیری این چهار تکنیک روانشناسی فروش – یعنی بازتعریف قاب ذهنی، خلع سلاح کردن با ممیزی اتهامات، هدایت گفتگو با سوالات هوشمندانه، و بازتعریف انتخاب نهایی – شما ابزارهایی را در اختیار خواهید داشت که به شما اجازه میدهند تا پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین مکالمات فروش را نیز با موفقیت مدیریت کنید. به یاد داشته باشید، یک “نه” یا یک مقاومت، اغلب پایان گفتگو نیست؛ بلکه یک دعوت به یک سطح عمیقتر از ارتباط است. فروشندگانی که این دعوت را میپذیرند و با مهارت به آن پاسخ میدهند، همان کسانی هستند که در هر شرایطی، راهی برای موفقیت پیدا خواهند کرد.
برای یادگیری عمیقتر اصول متقاعدسازی بر پایه مدلهای کلاسیک، میتوانید مقاله هنر متقاعدسازی را مطالعه کنید.
همچنین، برای تبدیل شدن به یک استاد در تمام این تکنیکها، میتوانید با سری جدید دانشجویان ما در کارگاه متقاعدسازی پیشرفته همراه شوید.
برای دریافت نکات روزانه و هر تکنیک فروش تلفنی جدید، شبکه اجتماعی استاد بهزاد استقامت را دنبال کنید.
0 / 5. 0